دکتر شکیب:
گفتگوی سکسی آدمیزاد و انتخاب آدمیزاد
آدمیزاد: من دلم آغوش می خواهد. آغوشی که شبیه آغوش پدر و مادر نیست. دلم چیزی را می خواهد که یک کودک نمی فهمد. من بالغم...
انتخاب آدمیزاد: خب. بیا بررسی کنیم ببینیم چه امکانات و گزینه هایی داریم...
آدمیزاد: نه، کلافه ام از دست خودم. ناراحتم. من چرا باید اصلا این میل جنسی کوفتی را داشته باشم؟
انتخاب آدمیزاد:
آدمیزاد: خب راست می گویم. وقتی امکانش نیست، چرا اصلا باید همچین چیزی در من باشد؟
انتخاب آدمیزاد: به من نگاه می کنی؟ چرا امکانش نیست؟!
آدمیزاد: تقصیر این جامعه و فرهنگ و این همه باورهای مزخرفی است که در کله های ما فرو کرده اند!
انتخاب آدمیزاد: یک سوال. تو می توانی بروی بیرون از ایران و یک پورن استار بشوی. درست است؟ می توانی یا نمی توانی؟
آدمیزاد: فکر کنم می توانم.
انتخاب آدمیزاد: ولی نمی روی. انتخاب تو این نیست.
آدمیزاد: بله.
انتخاب آدمیزاد: از انتخاب خودت که ناراحت نیستی؟
آدمیزاد: وقتی خودم انتخاب می کنم، ناراحت نیستم. آدم وقتی ناراحت است که مجبورش می کنند.
انتخاب آدمیزاد: اگر فکر می کنی بهتر است رابطه ای نداشته باشی و مثلا بکارت ات را حفظ کنی، این انتخاب توست. می توانی انتخاب کنی که بکارت برایت مهم نباشد و البته احتمالا مردهای سنتی را برای ازدواج از دست خواهی داد. این پیامد انتخاب توست. اگر می خواهی هم خدا را داشته باشی هم خرما، خب شاید نشود. شاید هم بشود. باید محدودیت ها و امکانات را بررسی کرد. آدمیزاد با محدودیت به دنیا آمده و محدودیت ها جزو ذات زندگی ما هستند و همه جای دنیا و همه آدمها با آن زندگی می کنند. اما با وجود آنها، انتخاب های متعددی هست. بیا ببینیم چه امکانات و گزینه هایی داریم.