اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] session_start(): open(/var/cpanel/php/sessions/alt-php55/sess_8patmj1ge8i8a0cgc51d7p5ii0, O_RDWR) failed: No such file or directory (2) - Line: 429 - File: inc/plugins/checkboxvalidation.php PHP 5.6.40 (Linux)
File Line Function
[PHP]   errorHandler->error
/inc/plugins/checkboxvalidation.php 429 session_start
/inc/class_plugins.php 101 checkboxvalidation_showthread_end
/showthread.php 1243 pluginSystem->run_hooks




زمان کنونی: ۴ آذر ۱۴۰۳, ۰۳:۰۸ صبح درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)

[-]
آخرین مطالب ارسال شده

مزون عروس آریایی

عطر و ادکلن پرفیومز



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
چه فاجعه ای! به من پیشنهاد داد!
نویسنده پیام
???? ????
******
???? ????
ارسال‌ها: 1,721
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #5
پاسخ به: چه فاجعه ای! به من پیشنهاد داد!
نامه صدیقه:
نگاهی متفاوت به ماجرای پیشنهادهای بی‌شرمانه


پیرو چهار پیام آخر کانالتون میخوام برداشت خودمو بنویسم

اولین پیام رو که خوندم با این تیتر شروع شده بود: چه فاجعه ای! به من پیشنهاد داد!

راستشو بخواید داشتم به عکس العملهای خودم فکر میکردم. آیا تا حالا بلاک کردم کسی رو؟ خب زیاد پاک میکنم ولی یاد ندارم بلاک کرده باشم بخاطر پیشنهاد دادن آدمی. بعد فکر کردم آیا منم ترسیدم؟ پاسخ بله بود. ترس من از نا آگاهی بود به اون اتفاق.

مورد سومش رو خیلی مطمئن نیستم چون خیلی وقتا به این فکر کردم رابطه ای که عذابم بده توش نمیمونم و صبر نخواهم کرد که آواری برسرم ریخته بشه. عمر کوتاهتر از اونیه که ما در ذهنمون کِشِش میدیم. باید با خودمون روراست باشیم.

بعد به این فکر کردم: مگه نه اینکه انسانها همه خواستار توجه هستن؟ کی از توجه بدش میاد؟ به نظرم، سه نفری که پاسخشون رو دادید هم، هر سه توجه رو دوست دارند. ولی چرا توجهی بهشون میشه که ناخوشاینده؟

 شما یه چیزی شبیه این بهشون گفتید: محدوده هاتو مشخص نکردی.

من میگم چون هی توجه ناخوب رو تکرار میکنند، همون اتفاق ناخوب براشون می افته. اگر ما به حرفها و رفتارها یا انسانهای خوب توجه کنیم خوب اتفاق میوفته.
 
من یه رفتاری رو دوست ندارم. حالا هی ازش حرف بزنم و هی بهش فکر کنم، نتیجه اش دریافت همون رفتارِه.

ما مُدام از چیزهایی حرف میزنیم که دوست نداریم اما نمیگیم چیو دوست داریم؟ بخودمون باید بگیم چیو دوست داریم.

بانویی گفتند: مردها وقیح شده اند. این جمع بستن همه مردها است و درست نیست یا بی رحم شمردن اونها. مثل اینه که بگیم همه زنها دروغگو هستن. این خانوم به این کلمات فکر میکنه وهمه رو اینطور میبینه وجمع میبنده خب پاسخشون هم بدون تردید همین مردها هستن

براساس مثال شما دکتر شکیب، من چایی دوست ندارم. پس چی دوست دارم؟
آب میخوام؟ دمنوش نعنا میخوام؟ اصلا من چیزی در حال حاضر نمیخوام؟
ولی هی میگم چرا بهم چایی تعارف کرد! اصلا چرا اون تعارف کرد؟

یکی از راه حل هاش سوال خوب پرسیدنه. از خودتون سوال خوب بپرسید:

من این توجه از این آدم رو نمیخوام، پس چی میخوام؟ به چیزی که میخوام فکر میکنم و توجهمو اون سمت هدایت میکنم.

اگر ما سعی کنیم و تمرین داشته باشیم تا به تضاد اتفاقی که دوست نداریم فکر کنیم اونوقت به احتمال بسیار بالا اتفاق خوب خواهد افتاد، اونوقت تکلیفمون با شخص خودمون روشنه.  اونوقت جواب قاطعانه میدیم: نه
اونوقت علایق خودمونو میشناسیم 
 پیشنهاد یه آدمی که ارزشش برایِ شخصِ ما کمه آزارمون نمیده
اونوقت اون توجهِ ناخوب از زندگیمون بیرون میره.

 
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۴۵ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
چه فاجعه ای! به من پیشنهاد داد! - star - ۱۱ اسفند ۱۳۹۶, ۰۷:۳۳ عصر
پاسخ به: چه فاجعه ای! به من پیشنهاد داد! - star - ۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۴۵ عصر

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  نامه‌ی بهاره: چرا به من پیشنهاد دوستی داد؟! star 2 2,109 ۲۱ دي ۱۳۹۸ ۰۳:۵۷ عصر
آخرین ارسال: parisa1140

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان