زمان کنونی: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳, ۱۰:۱۵ صبح درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)

اعلانات تالار گفتمان

[-]
آخرین مطالب ارسال شده

مزون عروس آریایی

عطر و ادکلن پرفیومز



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نامه فرزاد: ترس اون دنیا از همجنسگرایی ام منو توی این دنیا معلق نگه داشته و سردرگمم
نویسنده پیام
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #1
نامه فرزاد: ترس اون دنیا از همجنسگرایی ام منو توی این دنیا معلق نگه داشته و سردرگمم
سلام آقای دکتر

من  ۳۸ سال دارم و صاحب یک فرزند. از کودکی هیچ حسی در مورد جنس مخالفم نداشتم. اوایل و تا بعد از سن بلوغ این رو یک حسن میدونستم که خلاف شرع نکردم و نسبت به هم سن و سالهام پاکترم اما حس دلبستگی به بعضی از دوستانم داشتم و احساس میکردم اگر نبینمشون به شدت دل تنگ میشم. فکر میکردم این یه ویژگی خاصی هست که خدا درون من قرار داده.

علاقه زیاد یکی از دوستانم به من منجر به سکس از روی لباس شد و هر بار احساس گناه، من رو از اون برای مدتی دور میکرد و نمیخواستم ببینمش. اون هم به شدت برای من دلتنگ میشد تا اینکه از دلم در میآورد.

بعد از چند سال سکس کامل با اون منو به آرامش میرسوند و با خدا میگفتم من اون رو از روی هوس نمیخوام و واقعا هم سکس مرحله ابراز علاقه ام به اون بود.
من بالاخره ازدواج کردم با این فکر که بعد از ازدواج از فکر ارتباط با همجنس بیرون میام. دوست من هم بعد از چند سال ازدواج کرد.

حالا چند سال گذشته و من از ازدواجم خیلی راضی هستم و همسرم رو خیلی دوست دارم و عاشق بچه ام هستم و همسرم هم بیش از من علاقه به من دارد و به من همیشه عشق ورزیده و میورزد. اما بزرگترین چیزی که منو عذاب میده این که من هیچ وقت اون لذتی که به همجنسم دارم به همسرم نداشتم. به ارگاسم میرسیدم و میرسم اما اون تپش قلب و اون شوقی که با دوستم داشتم رو با همسرم ندارم.

در طول زندگیم هرگز خواب یه دختر من رو به ارگاسم نرسونده ولی برعکس خواب یه همجنس رسونده. مدتها با خودم میگفتم چرا اخه خدایا منو این طور آفریدی؟ من همیشه نمازم رو تا حالا خونده ام و روزه هام رو گرفتم. ترس اون دنیا از همجنسگرای ام و عدم اون لذت جنسی با همسرم منو توی این دنیا معلق نگه داشته  و  سر در گمم. آیا راه به آرامش رسیدنی هست؟
 
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۵۴ عصر، توسط star.)
۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۴۶ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #2
پاسخ به: نامه فرزاد
پاسخ شیرین به فرزاد:


در دوران دبیرستان دوتا دوست داشتم که رفتارهاشون به شدت پسرونه بود. موهای کوتاه پسرونه و کت و شلوار پوشیدنهاشون در مهمونیها برام جالب بود. راه رفتن و حرف زدنشون٬ هیچ بوی از ظرافت دخترانه  نداشت. اصلا انگار پسرهایی بودند در لباس دختر...

سالها بعد از پایان دبیرستان شنیدم هر دو تغییر جنسیت دادند. در واقع از لباس و شمایل ظاهری دخترانه دراومدند و خودشون شدند. وقتی این خبر رو شنیدم اعتراف میکنم ابتدا کمی شوکه شدم٬ کمی هم کنجکاو ظاهر جدیدشون ...
اما بعد به  شجاعت خودشون و حمایت خونواده های فهیمشون آفرین گفتم...
البته همه کسانی که تمایلاتی همچون دوستان قدیم من دارند٬ از شرایط و امکانات و‌حمایتهای لازم برای  زندگی کردن براساس خواسته های واقعی و برحقشون٬ برخوردار نیستند...

یکی از شاگردهای همسرم هم خانومی بودند با تمایلات همجنس گرایانه٬ به زور و جبر خانواده تن به ازدواج دادند ولی جدا شدند.

اما در مورد فرزاد؛ که البته مثل اون شاگرد همسرم، همجنسگرا هستند و نه، ترنس سکچوال.

درسته که جامعه ما در مجموع٬ نگاه خوبی به همجنس گرایی نداره و خونواده ها مثل خیلی چیزهای دیگه٬ حرف  و نظر مردم براشون در اولویت هست. ولی فرزادها باید قبل از ازدواج و وارد کردن نفر دومی به صحنه زندگیشون در مورد خواسته هاشون٬ حداقل با خودشون روراست باشند. پنهان کردن تمایلاتی به این درجه از اهمیت از کسی که قراره شریک زندگیشون باشه خیانتی هست به خودشون و اون فرد...

حالا که ازدواج کردید و اون لذت رو تجربه نکردید چرا با ورود فرزند مسایل رو پیچیده تر کردید؟

اگر ازدواج شما در مجموع رضایت بخش هست و فقط لذت اون ارتباط  فراموش نشدنی هست٬ به نظرم شما نیاز دارید به مشاوره.

من روانشناس نیستم ولی قطعا روشهایی هست برای کنترل بر تمایلات جنسی تون و تغییر نگاهتون و شاید راهی باشه برای کسب لذت بیشتر در کنار همسری که عشقش رو نثارتون کرده...

برای برگشت به دوستتون شاید کمی دیر باشه اما برای رسیدن به ارامش هیچ‌وقت دیر نیست.

و یک سوال: چیزی که باعث شده در مملکت ما انقدر این تمایلات رشد صعودی داشته باشه جدایی پسرها و دخترها از هم در دوران کودکی و بلوغ نیست؟

اگر زمانی که نیازهای جنسی داره خودش رو به فرد نشون میده فرد به جای نشستن در کنار همجنس در کلاسهای مختلط درس می خوند و یا به جای گذروندن وقت با همجنس٬ امکان بودن در کنار همسالان از هر دو جنس فراهم بود٬ این امار کمتر نمیشد؟ جدای از هر گونه برچسب خوب و بد.

 داستانهایی شنیده ام ازارتباط جنسی پسرها  در سن بلوغ با حیوان با کودکان با همسالان همجنس؛ شاید اگر تفکیک جنسیتی نبود و امکان معاشقه و مکاشفه برای پسرها و دخترها در سنین پایین فراهم بود فرزاد اولین تجربه لذت بخشش رو با دوست همکلاسی پسرش نداشت و طعم  لذت بخش دیگه ای رو تجربه میکرد.

 

 
۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۴۷ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #3
پاسخ به: نامه فرزاد
پاسخ حسین به فرزاد:


من هم یک همجنسگرا هستم سالها دقیقا تمام این حس ها رو ‌تجربه کردم به جنس مقابلم حس آنچنانی نداشتم. و ایضا به دلیل عقاید شدید مذهبیم این رو یک حسن و برتری نسبت به بقیه همسن و سالهام میدونستم.

به بعضی از دوستانم حس وابستگی زیادی داشتم و حتی با این که متاهل بودند روزی چند بار باهاشون تماس میگرفتم و اگر تماس تلفنی یا دیدارمون کم میشد دلشوره داشتم و این ارتباط حتی در دوران خدمت سربازیم هم، همچنان ادامه داشت. با این تفاوت که من تا چند ماه قبل همیشه حسمو سرکوب میکردم.

اوایل متوجه نبودم این چه نوع حسی هست بعد که متوجه شدم حسم رو انکار کردم بعدها که بیشتر تحقیق کردم همجنسگرایی رو پذیرفتم ولی همچنان در مورد خودم قابل هضم نبود. نمیتونم بگم که چه سختی ها و ریاضت هایی به خودم دادم تا حسم از بین بره که به صورت کوتاه مدت کمرنگ میشد ولی همچنان حسم وجود داشت. در حال حاضر چند ماهی هست که خودم رو با تمام احساساتم پذیرفتم و حس بهتری دارم حتی با وجود انکار خانوادم و اینکه همچنان اصرار به ازدواج من دارند شرایطم رو بهشون گفتم.

نمیدونم چرا مردم ما فکر میکنند همجنسگرایی مخالف دین هست یا به همجنسگراها نگاه بدی دارند. ما هم مثل بقیه به صورت غریزی و ناخودآگاه، حس طبیعی ولی به همجنس خودمون داریم که نقشی در به وجود اومدنش نداشتیم
امیدوارم که با آگاهی بیشتر مردم همه ی همجنس گراها هم بتونن حس بهتری نسبت به خودشون داشته باشند و به جای سرکوب احساسشون یا ازدواج غلط و خراب کردن زندگی یک نفر دیگه با شهامت خودشون رو بپذیرند.

 
۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۴۸ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #4
پاسخ به: نامه فرزاد
پاسخ سایه به فرزاد:



راستش من یک دوست صمیمى دارم که به شدت باهم رفیق هستیم. دوستم یک روز اومد و از مشکلش برام گفت . یک همجسنگراى مذکر بود و مشکلش هم این بود که متاسفانه توى جامعه از افرادى مثل اون فقط سواستفاده میشه و نمیتونه یک رابطه درست رو برقرار کنه.

برام گفت که با دختر دوستى رو تجربه کرده، اما اصلاً نتونسته بیشتر پیش بره و احساس بخصوصى به دختر داشته باشه.

از اون عجیبتر این هست که من خودم جزو کسایى بودم که بشدت تکذیب میکردم همجنسگراها رو و برام عجیب بود . فکر میکردم همه ش سواستفاده جنسى هست و محال ممکنه از نظر عاطفى کسى درگیر این ماجرا بشه. تا وقتی با این دوستم آشنا شدم و مشکلش رو شنیدم. الان سالها از دوستى من و اون میگذره و اگر بگم برام کم از برادر نداشته م نداره، دروغ نگفتم.

حالا این مسئله براى من قابل هضم تره و میدونم افرداى مثل این دوستم هستن که بدون اینکه خودشون این مسئله رو انتخاب کرده باشن، باهاش مواجه ن.

حالا نوع برخورد جامعه ما به چه صورت هست؟ شاید بعضیا فکر کنم این ادمهای باید تغییر جنسیت بدن. اما دوست من به هیچ وجه از جنسیتش ناراضى نیست و این عمل فقط به کسانى توصیه میشه که از جنسیتشون ناراضى باشند. مشکل این دوستمون فرزاد هم فکر میکنم همین باشه. ایشون از جنسیتش ناراضى نیست، فقط میل جنسیش بیشتر به همجنس خودشه.

به هرجهت فرزاد ازدواج کرده و به گفته خودش از ازدواجش راضى هست، فقط اون احساس متمایز رو دیگه نتونسته تجربه کنه. دکتر نیستم سکس تراپیست هم نیستم اما گمون میکنم مشکل دوستمون با مشاوره قابل حل باشه.

این رو بدونیم که هرهمجنسگرایى لزوماً بیمار نیست و احتیاج به عمل تغییرجنسیت نداره و از طرفى کسانى که فقط براى لذت جویى تن به این کار میدن رو از باقى این افراد جدا کنیم.


 

 
۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۴۹ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #5
پاسخ به: نامه فرزاد
پاسخ مهدی به فرزاد:


شاید هیچکس به اندازه من یا امثال ما فرزادها نتونه فرزاد نامه ی شما رو درک کنه، آقای دکتر بنظر من اولین و مهمترین قدمی که فرزاد میتونه برداره اینه که خودشو قبول کنه از همونی که هست.

چیزهایی که فرزاد تعریف کرد چیزهایی هست که منم تجربشو کردم و دارم ولی فرقم با فرزاد اینه که من شخص مذهبی نیستم و هیچ وقت نسبت به این موضوع احساس گناه نداشتم، چون بر این باور بودم خدایی که من و اینطور آفریده چطور میتونه من و گناهکار بدونه در صورتیکه وقتی تو خلوت خودم به  گذشتم فکر میکنم میبینم که چیزی نبوده که من انتخاب کرده باشم، از دوران کودکیم همراهم بوده یه حسی کاملن متفاوت، حسی که حتی با پسرهایی هم که تجربه سکس باهاشون داشتم کاملن متفاوت بود. شاید اونا فقط برای رفع نیازهای خودشون اون کارها رو میکردن ولی الان که ازدواج کردن میدونم که هیچ تمایلی به جنس موافق خودشون ندارن حتی اون موقع ها هم فانتزی هاشون با دختر بود ولی بدلیل کمبود امکانات با پسر سکس میکردن، که هیچ وقت برای من اینطور نبوده.

 من هنوز متاهل نیستم ولی در رابطه با خانمی متعهد هستم و عذاب وجدان این قضیه همیشه اذیت کننده بوده، چون با منطقم جور در نمیاد ولی من همیشه آدم کاملن منطقی نیستم ...

بنظر من برای داشتن یک زندگی آرومتر بهتره  اول آدم با خودت روراست باشه و تکلیفش با خودش و نیازهایی که از اطرافش داره مشخص باشه و قبول کنه همون چیزی رو که هست و با جهت یابی درست بهشون بتونه آرامشی و که دنبالش میگرده تا حدی پیدا کنه.

اینو میدونم که ما من و فرزادها تنها نیستیم و امثال ما هم هستن که همچین مشکلاتی و دارن، و این شاید دلیلی بتونه باشه که کمی آدم احساس بهتری داشته باشه.

 
۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۴۹ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #6
پاسخ به: نامه فرزاد
پاسخ بیتا به فرزاد:


فرزاد عزیز، من فکر می کنم هرگز گناهی نکردید و ای کاش زودتر می دونستید که چه مشکلی دارید تا ازدواج نکنید.
 
علت اصلی این هم جنس گرایی خود خداست و اگر واقعا بخوایم اعتقاد داشته باشیم که خداوندی هست و او مارا افریده پس اینگونه افریده و گناهی نیست.

اما الان باید به مشاور و سکس تراپیست مراجعه کنید و اگر درمانی دارد که تا جایی که شنیده ام درمانی ندارد، صادقانه با همسرتون صحبت کنید مشکلتونو بهشون بگین و توسط مشاور که کودکتون کمترین ازارو ببینه از هم جدا بشین یا به توافق دو طرفه ای برسید.

ما فقط یکبار زندگی می کنیم و نباید محکوم به نخواستن خواسته هامون بشیم.

 
۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۵۰ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #7
پاسخ به: نامه فرزاد
پاسخ نگار به فرزاد:

به نظر من در حال حاضر این که در این موقعیت راه سرزنش رو در پیش بگیریم که چرا با این گرایشاتی که داشتن تن به ازدواج دادن یا چرا صاحب فرزند شدن مشکلی از مشکلات ایشون کم نخواهد کرد.

این که ایشون در حال حاضر رضایت نسبی از زندگی دارن و علاقه ای که به همسرشون دارن میتونه کمک و انگیزه ای براشون باشه در راه حل این مساله، فکر میکنم اولین و مهم ترین قدم فرزاد حل و فصل این موضوع در رون خودش و مقابله با حس گناه همراهش باشه، که البته نه با انکار و سرکوب بلکه به شکل منطقی و به کمک یک روانشناس.

طی دوران نوجوانی درصدی از افراد (با شیوع بیشتر در پسران)  گرایش های هم جنس گرایانه را تجربه میکنند و البته درصد زیادی از این افراد بعد از ورود به بزرگسالی این گرایش رو از دست میدن. پس دلبستگی صرف به بعضی از دوستان همجنس نمیتونه دلیل مطلقی بر همجنس گرا بودن فرد باشه. تجربه حس تکرار نشدنی طی رابطه با جنس هم «ممکنه» به دلیل سن ایشون و هیجان ناشی از انجام یک کار ممنوع بوده باشه، و در پی اون تمایل به تکرار این تجربه در رویا ها که منطقه‌ی بدون سانسور کارکرد روان هست. البته همه این موضوعات احتمال هستند و حتما باید در کنار یک متخصص بررسی بشن در موردشون صحبت بشه و مناسب ترین تصمیم گرفته بشه.

انکار و واپسزنی راه حل هیچ کدوم از مشکلات زندگی نیست، و فقط مثل مسکن یک سری نشانه های موضوع اصلی رو از بین میبره، هر چه بیشتر از مسکن کمک بگیرن بیشتر این اجازه رو به  مساله کوچک اولیه میدن که بدون سر و صدا رشد کنه و تبدیل به توموری مقاوم به درمان بشه.

در آخر هم آرزو میکنم روزی رو که بیان مشکلات فردی قضاوت های دیگران رو در پی نداشته باشه، تا شاهد این حجم از ترس از آبرو و حفظ ظاهر ها و نگفتن ها و فرار کردن ها نباشیم.

 
۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۵۰ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #8
پاسخ به: نامه فرزاد
پاسخ مریم به فرزاد:


فرزاد  عزیز
من  کاملا   شرایطی که توش  هستید رو میتونم درک کنم. امیدوارم   تا الان  به این نتیجه رسیده باشید که  مساله شما  سرشتی هست و هیچ اشکالی متوجه شما نیست. اول  از همه  بگم  فقط با راهنمایی یه سکس تراپیست  میتونید به آرامشی که میخواید برسید.

اکثر  افرادی که به شما  پاسخ دادن حس مشترک  با شما داشتن ولی  من   کسی  هستم  که  با فردی  مثل  شما ده  سال زندگی کردم.  یه  ازدواج نسبتا سنتی از اون جهت که  بعد  از  خواستگاری رسمی که بدون آشنایی قبلی بود  با اطلاع  خانواده ها برای آشنایی با هم بودیم بدون هیچ محرمیتی، بعد 6 ماه نامزد شدیم   بدون عقد  ولی با صیغه محرمیت، که در این دوران  با هم  خلوت داشتیم  و  این طور به نظر میرسید  که  حسهای خوبی در انتظار  هردومون  هست   که  بعد از ازدواج واقعا  هم  همین طور بود. با  کمک همدیگه   قلق های هم  رو  به دست آوردیم و  چیزهای خوبی رو تجربه کردیم   ولی ....

درست  زمانی  که  باردار بودم به  صورت اتفاقی  متوجه تمایل همسرم  به هم جنس خودش شدم. بعد  از  چند روز  در کمال احترام ازش توضیح خواستم که  قانع کننده نبود، چون  در  دوران بارداری بودم  سعی کردم  نادیده بگیرم  و بعد از  چند ماهی که  از زایمان  ام گذشت انگار  تمام  اون دوران قبل از بارداری یه رویا بود نه  رابطه ای  نه  میلی. غیبت های طولانی از خونه و تلفن های مشکوک. اگر  رابطه انگشت شماری هم بود به درخواست من و بدون  هیچ حسی انجام میشد بعد از مدتی  که  حتی دیگه ارکشن  هم صورت نمیگرفت.   

سعی کردم  تمام تلاشم  رو انجام بدم  و دانشم رو  در سکس بالا ببرم  ولی  در عوض بهبود روابط   شاهد  سکس  چت های طولانی  همسرم  با هم جنساش  بودم و توی  اوج  نیاز  و  درخواست مستقیم و غیر مستقیم   راه به جایی نبردم. این جا  بود  که  به دکتر شکیب مراجعه کردم  میتونید تصور کنید با چه حالی و چقدر شکننده....

من همسرم  رو دوست داشتم   و  ایشون یه انسان به تمام معنا  هست. فردی  که  هیچ کس رو در اطرافیانش  پیدا نمیکنید  که  خصوصیات اخلاقی  و منش ایشون رو  تایید نکنه و   برام  سخت  بود  که  بخوام  چنین  فردی رو  برنجونم  ولی  خودم   در الویت بودم.

 با  کمک   دکتر شکیب   و   راهکارهای  ایشون  شفاف  باهاش  صحبت کردم   و حسم رو صادقانه گفتم و  بعد  از  مدتی  تونستم  راضی اش کنم  به  جدایی.

از شما  میخوام   حتما  مشاوره بگیرید  و  تا قبل از  این که  همسرتون   حس های   بدی  رو  که  من  در اثر  پنهان کاری  همسرم  تجربه کردم تجربه کنه  با  درایت  یه تصمیم درست بگیرید.  تا  قبل از  این  که اعتماد به نفس جنسی  همسرتون تحت تاثیر قرار بگیره  اقدام کنید.
شما  حق  دارید   بهترین  چیزها   رو  تجربه کنید   و هیچ  میلی  نباید  درونتون  سرکوب بشه، اما نباید حقی از دیگری ضایع کنید.

 

 
۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۵۲ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #9
پاسخ به: نامه فرزاد
پاسخ الهام به فرزاد:


تو دوران دانشگاه دوستی داشتم که ظاهر پسرونه رو میپسندید. موی خیلی کوتاه، مانتوهایی شبیه پیراهن های مردونه و .... اتفاقا کل دوران چهار ساله ی لیسانس با یک پسر از هم دوره ای ها دوست بود و همه جا با هم بودن. حتی سال آخر با هم نامزد کردن. پس از تموم شدن دانشگاه و از طریق فیسبوک متوجه شدم که نامزدش به اروپا رفته . فکر میکردم باهم هستن تا اینکه گفت جدا شدیم.
پرسیدم چرا؟

گفت واقعا از روی نوشته های من متوجه نمیشی که عاشق یک زنم؟
راست میگفت همه ی دل نوشته هاش خطاب به شخصی بود که "بانو" مینامیدش.
تعجب کردم. پرسیدم چرا الان؟ بعد چهار سال؟ گفت خیلی جنگیدم. با خودم، با خانواده، با جامعه. این آخری ها تن به ازدواج هم دادم ولی لحظه ی آخر متوجه شدم ک نمیتونم یک عمر از خواسته هام فرار کنم.

سال ها از اون دوران میگذره. میدونم خیلی سعی کرد همین جا زندگی تشکیل بده. ولی هر بار موفق نشد. رابطه هاش به دلایل مختلف از هم میپاشید. ترس، جبر ...نمیدونم. یکبار پارتنرش رو مجبور به ازدواج با یک مرد کردن.
خانواده ی خوبی داشت ولی اونا هم تاب ایستادگی در برابر نگاه ها و جامعه رو نداشتن. در نهایت از ایران رفت. گفت پناهنده میشم به جایی که منو به خاطر گرایشم محکوم و مطرود نکنن. جایی که به خاطر تفاوت علایقم تو راه تحصیل سد راه و کارم نشن. خسته بود از زمین و زمان.

میگفت جزو معدود آدم هایی هستم که به انتخابش بدون سوال و جواب احترام گذاشتم. راستش تنها کاری که کردم گوش دادن به حرفاش بود. چون نه سر رشته داشتم و نه دخالت توی زندگیش رو درست میدونستم. اطلاعات من در این خصوص واقعا محدود بوده و هست.

یادمه قبلا برای همجنسگرایان دلسوزی میکردم و به همجنس گرایی به چشم بیماری نگاه میکردم. بعد ها متوجه شدم ک این یک ویژگی آدمها است و بس. همجنسگراها گرایش جنسی شونو انتخاب نمی کنن.

اجبار آدم ها به انجام کاری بر خلاف میلشون چه ذاتی بوده باشه چه اکتسابی، نتیجه خوبی در برنداره. من واقعا نمیدونم برای فرزاد چه کاری میشه کرد. تمام نظرات ما هم نوشداروی پس از مرگ سهرابه. الان یک خانواده ، یک بچه هست که هر تصمیمی رو آیندشون اثر میگذاره.

به نظرم بهترین کار صحبت با مشاوره. اینکه با کمترین ضرر زندگی خودش و خانواده اش رو نجات بده.

میدونین ...یک بار دوستم از من پرسید اگر توی دنیایی زندگی می کردیم که همه همجنس گرا بودند و اقلیتی دگرجنسگرا، باز هم همین حرفا رو میزدین؟ چه حسی داشتین اگر ما با شما جوری رفتار میکردیم که الان شما با ما؟

 
۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۵۲ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  آیا همجنسگرایی با ازدواج درمان می شود؟ star 2 3,441 ۲۷ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۱۹ عصر
آخرین ارسال: star
  نامه علی: ذهنیت افراد جامعه درباره سـکس دهانی star 2 2,298 ۲۷ اسفند ۱۳۹۶ ۰۲:۳۸ عصر
آخرین ارسال: star
  فرزاد چه باید بکند؟ / نگاهی به سوء تفاهم های رایج درباره همجنسگرایی star 1 1,885 ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۷:۴۲ عصر
آخرین ارسال: star

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان