زمان کنونی: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳, ۰۵:۳۴ عصر درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)

اعلانات تالار گفتمان

[-]
آخرین مطالب ارسال شده

مزون عروس آریایی

عطر و ادکلن پرفیومز



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نامه‌ی مهتاب: رونمایی از دستمال خونی در مراسم پاتختی!
نویسنده پیام
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #1
نامه‌ی مهتاب: رونمایی از دستمال خونی در مراسم پاتختی!
سلام اقای دکتر

من در [...] یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی زندگی می کنم. ۱۳ سال پیش ازدواج کردم و به این شهر اومدم بدلیل اینکه همسرم اینجا محل کارشونه.

اوایل دوران عقدم مادرم راجب رسم و رسوم عجیب اینجا به من گفته بود و تاکید کردن که خیلی مراقب باشم که اگه بکارت نداشته باشم شب عروسیم مصیبتی به پا میشه. اونموقع من مثل الان اگاهی نداشتم. اندک اطلاعاتی که داشتم از بچه های هم اتاقی و دوستان دانشگاهم گرفته بودم.

خلاصه دوران عقد  چند باری من به اتفاق همسرم به شهرشون اومدم و همیشه نیش و کنایه های مادر همسرم رو که گاهی به شوخی میگفت می شنیدم، از اینکه می گفتن ما رسم نداریم دختر تا شب عروسیش با شوهرش بخوابه و از این دست مسائل. البته همسرم اغلب با مادرشون بحثشون می شد سر این موضوع.

دوران عقد ما سپری شد و شب عروسی ما بعد اینکه مهمانها رفتن و ما به خونه اومدیم، مادرشوهرم داخل چمدونی که لباسای من بود دنبال چیزی میگشت و من واقعا تعجب کردم. ازشون سوال کردم که دنبال چیزی میگردین؟ گفتن مادرت چقد بی فکره که یه پارچه ی سفید داخل چمدونت نگذاشته. اگه بگم شوکه شدم و دلم میخواست همون موقع اونجا رو ترک کنم دروغ نگفتم.

خلاصه به اتاق خواب ما اومد و چند تا پارچه ی سفید رو برش زده بود و به من داد و گفت وقتی کارتون تموم شد خودتو با این تمیز کن که فردا باید بقیه ببینن وگرنه حرف در میارن برات!!!!!  

باور کنین الان که دارم راجبش حرف میزنم تمام بدنم می لرزه. من اون شب انقدر گریه کردم  و حالم بد بود که وقتی برای سکس و این مسائل نموند. از خودم عصبانی بودم، از همسرم، از سرنوشتم و از اینکه چرا بین اونا تنها بودم. همسرم هر چقدر هم دلداری میداد و می گفت که تموم میشه و همه چی درست میشه بی فایده بود. آخر سرم بخاطر دک کردن مادرش و خانومای فضول فامیلشون که تو هال نشسته بودن، پاشو زخمی کرد و پارچه رو رنگی کرد و بهشون داد.

این تجربه بسیار تلخ منه که حتی یادآوریش باعث عذابم میشه و هر وقت تو کانال شما مطلبی راجبش میخونم واقعا حالم بد میشه.

از اون ماجرا سالها گذشته و تو منطقه ای که مادرهمسرم زندگی میکنن به شدت این رسم رواج داره و من حتی قبل از اینکه با کانال شما اشنا بشم همیشه در مورد این رسم مزخرف بهشون گفتم و ازشون خواستم ازش دست بردارن ولی مگه میشه اقای دکتر چیزی رو که نهادینه شده تو بعضیا عوض کرد؟

تو اون منطقه شب عروسی که میشه حتی مادر عروس میاد دنبال مادرهمسرم و چن تا خانوم فضول دیگه که برن و دستمال خونین عروسی دخترشون رو براشون بیارن. واقعا بعضی وقتا من شوکه میشم. بارها به مادر همسرم گفتم که الان مردم دارن کره های دیگه رو فتح میکنن و شما هنوز تو این مزخرفات موندین و اینا براتون دغدغه س؟

و جوابی که میده بیشتر آدم رو شوکه می کنه که میگه: خانواده ی دختر خودشون میخان که برم و اگه نرم ناراحت میشن و استدلالشون اینه که اینا جوونن و بار اولشونه و بلد نیستن
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۳۳ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #2
پاسخ به: نامه‌ی مهتاب: رونمایی از دستمال خونی در مراسم پاتختی!
۲ / پاسخ مهدی و پرسش های دکتر شکیب:
     
 

 
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۳۵ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #3
پاسخ به: نامه‌ی مهتاب: رونمایی از دستمال خونی در مراسم پاتختی!
۳ / پاسخ الهام:

سلام وقتی نامه مهتاب رو خوندم واقعا ناراحت شدم چون خودم یه جورایی تو شرایطش بودم.

 منم ۱۳ سال قبل تو یکی از شهرهای بزرگ ایران ازدواج کردم و دقیقا همین رسم ولی نه به این بزرگی تو خانواده همسرم مرسوم بود. وقتی شب عروسیمون خواهر همسرم یاداوری کرد که باید دستمال رو صبح تحویلشون بدیم خیلی ناراحت شدم و بعد رفتنش شروع به گریه کردم. از اینکه چقدر ادمهای به ظاهر متمدن میتونن افکار پوچ و عقب افتاده داشته باشن، ولی همسرم گفت که به هیچ عنوان زیر بار این کار نمیره.

 صبح که امدن دنبال دستمال خودش جلوی مادررو خواهرش وایساد و وقتی اونا گفتن که این یه رسم بهشون یاداور شد که این خصوصی ترین مساله بین منو همسرمه و به شما و هیچ کس دیگه مربوط نمیشه.

 درسته بعد این حرفها قشقرقی به پا شد و با گوشه و‌کنایه منو متهم به نداشتن پرده بکارت کردن ولی برای من مهم همسرم بود که پشتم وایساد و حمایتم کرد امیدوارم یه روزی برسه که تو هیچ جای دنیا این رسوم مزخرف رو ترویج ندن.
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۳۶ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #4
پاسخ به: نامه‌ی مهتاب: رونمایی از دستمال خونی در مراسم پاتختی!
۴ / پاسخ م. امیری:

من ماما هستم و زمان طرح در یکی از شهرستان های استان لرستان مشغول بودم
یکبار برای پایش به همراه پزشک مرکزمون به یکی از روستاهای تحت پوشش اون شهرستان رفتیم توی روستا قرار بود شب مراسم عروسی برگزار بشه و دیگ های بزرگ غذا در حال طبخ بودند.

نکته جالبی که توجه من رو به خودش جلب کرد ساخت یک چهار دیواری در فاصله ای دورتر از منزل داماد بود.

پرسیدم این چیه؟ چرا الان توی روز عروسی دارند می سازند! با پرسیدن این سوال متوجه شدم که همکار  راننده جیپی که همراهمون بود داره ریز ریز میخنده. توی همین حین همکار بهداشت محیط خانمی که ما رو همراهی می کرد با آرنج توی پهلوم زد و گفت هیس بعدا بهت میگم.

خلاصه بعدا متوجه شدم که اون چهار دیواری کاهگلی در واقع اتاق زفاف عروس و داماده که خوب تا اینجای مساله نکته غیر طبیعی نداشت. اما زمانیکه شنیدم برادران داماد و اقوام داماد زمانیکه زوج رو داخل اون اتاق می فرستند، بعد از زمان کوتاهی با بیل شروع به تخریب اون دیوار کاهگلی می کنند تا داماد رو مجاب کنند که واسه اینکه در حالت نامناسبی عروسش دیده نشه هر چه سریعتر ازاله بکارت رو انجام بده، مو بر تنم سیخ شد. تصور کنید اولین خاطره سکس جوان ها چقدر چندش آور و ترسناک بود...
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۳۶ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #5
پاسخ به: نامه‌ی مهتاب: رونمایی از دستمال خونی در مراسم پاتختی!
۵ / پاسخ زهره:

در مورد تجربه مشابه عروسی دخترخاله ام رو یادم میاد که روز بعد عروسی ما رفتیم خونه شون. ایشون از شهر رفته بودن به روستا. چند تا از خانمها به استقبالمون اومدن و با خنده به لهجه خودشون گفتن (خیلی معذرت می خوام) خون اومد خون اومد

بعد هم که رفتیم خونه عروس، دخترخاله ام یه پارچه رو پرت کرد سمتمون و گفت بیاید این هم پارجه خونی همین رو می خواستید؟ یادمه داماد خیلی خجالت کشید. من دبیرستانی بودم و اون موقع از این جریان هیچی نمی فهمیدم ولی بعدا فهمیدم که گویا در اون روستا رسم بوده که خانواده عروس برن و از خانواده داماد بخوان دستمال خونی رو نشون بده و اونها هم با افتخار بگن نگران نباشید دخترتون باکره است!

ولی دردناک تر اینه که حالا هم چیزی عوض نشده. من چند ماه پیش عقد کرده ام سر کلاس آمادگی ازدواج بهمون گفتن حتما گواهی سلامت از دکتر زنان بگیرید چون همه مردهای ایرانی می خوان با دختر باکره ازدواج کنند و براشون مهمه که حتما خون ببینند

من فکر می کنم این گواهی سلامت همون دستمال خونی است منتهی شیک تر و با کلاس تر!

و عجیب تر این که فکر کنم به آقایون هم گفته بودن این گواهی رو بخواید! چون همسر من ازم پرسید این گواهی هم جزو آزمایشات قبل از ازدواج است و باید باشه؟!!

من هم برای این که خیالش رو راحت کنم گواهی گرفتم تا بعدا حرف و حدیثی نباشه ولی به شدت به غرورم برخورده بود و احساس می کردم کالایی هستم که باید اینجوری تست بشم!
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۳۷ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #6
پاسخ به: نامه‌ی مهتاب: رونمایی از دستمال خونی در مراسم پاتختی!
۶ / پاسخ فاطمه:


سمت ماهم ک یکی از شهرستانای استان کردستان هستیم دقیقا همچین رسمی هست ک بعد از شب عروسی باید دستمال خونی رو ب خانواده داماد نشون داد.

 البته الان یک کمی کمتر شده و بعضی خانواده ها ب همون گواهی بکارت رضایت میدن. ولی این جریان دردش اینجاس ک حتی اگ دختر ی خاستگار داشته باشه ک خودش بگه من گواهی نمیخوام خانواده عروس رضایت نمیدن و خودشون مجبورشون میکنن ک حتما گواهی بگیرن.

حتی ی بار من چنتا از مطالبی ک شما تو کانال گذاشته بودید و برای خواهرم خوندم و راجب بکارت داشتم با خانوادم صحبت میکردم و میگفتم ک توهین ب دختره این موضوع ک با برخورد خیلی بد خواهرم مواجه شدم ک اصرار داشت باید دختر حتما گواهی بگیره و این کارو ی نوع افتخار میدونست و فک میکرد باعث سربلندی دختر میشه!

با وجود اینکه خواهرم تحصیل کردس اما همچین افکاری داره و وای ب حال پدرو مادرامون ک سنی ازشون گذشته و مال چند دهه قبلترن.
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۳۸ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #7
پاسخ به: نامه‌ی مهتاب: رونمایی از دستمال خونی در مراسم پاتختی!
۷ / پاسخ الهام:

خواهر بزرگتر من با دوست پسرش ارتباط داشت و بکارتشو از دست داد چون فکر میکرد مهم نیست. اما وقتی مامانم فهمید که دوس پسر داره، بردش دکتر زنان تا معاینه بشه و دکتر بهش گفت که بکارت از بین رفته.

مامانم خواهرم رو مجبور کرد عمل ترمیم انجام بده و خواهرم خیلی اذیت شد از لحاظ روانی و جسمی. خلاصه مجبورش کردن با اولین خواستگارش بعد از عمل ترمیم ازدواج کنه، اتفاقا خانواده داماد هم رسم داشتن که برگه ی سلامت بکارت عروس رو ببینن و خب خواهرم از همون دکتری که ترمیم انجام داده بود براش، برگه سلامت رو گرفت و تحویل مادر و خواهرای شوهرش داد.

حالا خواهرم از ازدواجش راضی نیست و مشکلات زیادی تو زندگی زناشوییش وجود داره و همه ی اینها بخاطر اینه که مادرم فکر میکرد این جوری دخترش خوشبخت میشه.

امیدوارم روزی برسه که هرکسی بتونه سرنوشتش رو با عقاید خودش رقم بزنه نه به اجبار دیگران.
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۳۸ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #8
پاسخ به: نامه‌ی مهتاب: رونمایی از دستمال خونی در مراسم پاتختی!
۸ / پاسخ سایه:

من حدود ۳ سال پیش که اولین سکس رو تجربه کردم با نامزدم هیچ خونی دیده نشد و برای من زیاد مهم نبود اما نامزدم واقعا پیگیر بود و خیلی مطالعه میکرد و از دیگران میپرسید تا مطمئن بشه که این خون نیومدن عادیه یا نه...

من احساس کردم باید به نامزدم ثابت کنم که باکره بودم و خودمم پیش دکتر رفتم و گفت قرار نیست همه خون ریزی داشته باشن...حتی از دوستام پرسیدم و یکی از دوستام تعریف میکرد که شب اول عروسیش همه منتظر ببودن تا پارچه برسه به دستشون اما خونی نیومد اون شب و شب عروسی شوهرش تا خود صبح کتکش زده بود و بعد چندماه طلاق گرفتن.

من مدتها ترسیده بودم از اینکه راجع به من چه فکری میکنه نامزدم و حتی بارها تا پای ترمیم پرده بکارت پیش رفتم واقعا نمیدونستم دارم چیکار میکنم.

خلاصه بعد چند ماه سکس من یه شب خون ریزی کردم آقای دکتر واقعا نمیدونم خون ریزی بابت چی بود اما یادمه ذوق کردم که یه خونی دیده
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۳۹ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #9
پاسخ به: نامه‌ی مهتاب: رونمایی از دستمال خونی در مراسم پاتختی!
۹ / پاسخ الی:

یکی از آشنایان ما توی پزشکی قانونی کار میکرد ی بار تعریف کرد که امروز ی عروس کتک خورده همرا با همسرش و مادر شوهرش مراجعه کردن.

ماجرا از این قرار بوده که ظاهرا اون شب عروسی این به اصطلاح خونریزی اتفاق نمیفته و فردا صبح زود عروس رو کتک خورده آورده بودن معاینه بعد دکتر معاینه کرده و اطمینان داده که قبلا رابطه نداشته و این پرده ظاهرا مدل خاصی داشته.

 یادم مونده آشنای ما میگفت وقتی داماد تو سالن انتظار پزشک قانونی منتظر بوده و بی صبرانه قدم میزده هر از گاهی ی لگد نثار عروس میکرد و عروس طفلی حتی لایق نشستن رو صندلی نبود و کف سالن افتاده بوده

 بعد از گواهی دکتر مادر شوهرش ی کل میکشه (همین صدایی که به نشان جشن و شادی از گلو درمیاد) و ماجرا تمام میشه.

 اونموقع تنها چیزی که من میفهمیدم این بود که ی دختر بیچاره شب عروسی که باید خوشحال باشه کتک خورده اونم از کسی که باید خیلی دوستش داشته باشه

حالا بازم جای شکرش باقی بوده اونا ب دکتر و نظر دکتر اعتقاد داشتن ممکن بود اصلا خودشون دادگاه صحرایی راه بندازن.
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۴۰ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #10
پاسخ به: نامه‌ی مهتاب: رونمایی از دستمال خونی در مراسم پاتختی!
۱۰ / نامه سیمین:


واقعا خیلی غم انگیزه که این مسایل هنوز تو جامعه هست و متاسفانه روشنفکرترین مردا هم به این موضوع باکرگی اعتقاد دارن!

ولی اون چیزی که مهمه رفتار زشت پزشکان زنان هست تو مواجهه با این موضوع
من زمانی که برای معاینه رفتم خانم دکتر با خوشحالی تمام گفت دیگه به شما گواهی بکارت نمیشه داد!

در صورتی که خانواده ای که من توش بزرگ شدم این فرهنگو دارن که جلو جلو دخترشونو میبرن گواهی سلامت میگیرن میدن به خانواده داماد و مقاومت در برابرشون معنیش اینه که خانواده عزیزم من بکارت ندارم، جدا ازینکه داماد اعتقاد داشته باشه یا نداشته باشه

به نظرم راه حل این موضوع به دست پزشکان زنان و ماماها است که اشخاص تحصیلکرده جامعه هستن حل میشه که زیربار این قضیه توهین امیز نرن وگرنه نمیشه این فرهنگ غلط رو به راحتی در خانواده ها ریشه کن کرد مخصوصا که با هدف سودجویی با عمل ترمیم هم به این موضوع دامن میزنن.
۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۳:۴۰ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  نامه شقایق: بکارت م را از دست دادم و همه چیز بدتر شد... star 1 1,936 ۱۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۸:۲۳ عصر
آخرین ارسال: star

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان