زمان کنونی: ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳, ۰۵:۴۸ عصر درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)

اعلانات تالار گفتمان

[-]
آخرین مطالب ارسال شده

مزون عروس آریایی

عطر و ادکلن پرفیومز



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
به بهانه خبر 41 تجاوز به دختران ایرانشهر: از سانسور تا تجاوز
نویسنده پیام
مدیر ارشد
******
مدیر ارشد
ارسال‌ها: 1,708
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #2
پاسخ به: به بهانه خبر 41 تجاوز به دختران ایرانشهر: از سانسور تا تجاوز
نامه ناشناس:
سلام آقای دکتر شکیب عزیز
امیدوارم حالتون خوب باشه

پست آخرتون چقد خوب بود... و فکر میکنم خیلی ها، خیلی ها تو جامعه ما مبتلا به هستن!

من خودم تا سن ۱۷ -۱۸ سالگی، جوری تربیت شده بودم که فکر میکردم یه دختر سنگین و رنگین، وقتی یه آقایی براش مزاحمت ایجاد می‌کنه، باید سرشو بندازه پایین و دم نزنه.

حتی مامانم همیشه برام تعریف میکرد که داییم وقتی یه پسری برای زن داییم مزاحمت ایجاد کرده، و زن داییم هیچی نگفته، عاشق زن داییم شده چون شاهد این صحنه بوده و از نجابت(!) زن داییم خوشش اومده...

من هم مثل اکثریت قریب به اتفاق دختران و زنان سرزمینم مورد  آزار جنسی کلامی و فیزیکی قرار گرفتم و منم دقیقا منفعل بودم!
با خوندن مطلب شما ده ها ماجرا یادم اومد از گذشته...
سلام
یادمه در دوره راهنمایی، یه پسری بود که مسیرش و ساعت رفت و آمدش با من یکی بود،و تقریباً هرروز با من سوار تاکسی میشد و من تا خود مقصد توسط ایشون.... تصویر: images/smilies/huh.gif

ولی دم نمیزدم که مبادا راننده ها و مسافرا قضاوت  نادرستی در موردم کنن و دختر سبک سری بنظر بیام!

این رفتارهای من ادامه داشت تا وقتی که برای ادامه تحصیل به یه استان دیگه رفتم و از خانواده دور و بصورت جدی تر وارد جامعه شدم. کم کم نگاهم به ماجرا تغییر کرد و فهمیدم وقتی در مقابل آزار و اذیتهای کسی سکوت میکنی، انگار تلویحا رضایت خودتو از کارهاش نشون میدی!

یادمه یکبار تو بازار هفتگی شهر محل تحصیلم مشغول خرید بودم که متوجه آزارهای فیزیکی یه آقایی شدم که هی تکرار می‌شد، یه بار برگشتم عقب و نگاه غضبناکی بهش انداختم، دیدم یه لبخند مشمئز کننده ای تحویلم داد که یعنی بعله .... خوشت اومده که چیزی نمیگی!

انقد حالم بد شد که در یه لحظه دستمو بردم بالا و چنان زدم تو گوشش که راهشو گم کرده بود و نمیدونست از کدوم سمت فرار کنه!

در اون لحظه نه نگران حرف و نگاه توام با حیرت مردم بودم، نه نگران واکنش احتمالی اون آقا در یه شهر غریب! فقط صدای یه خانمی رو می‌شنیدم که با درماندگی از اون ور داد میزد آفرین ، آفرین ، خوب کردی، حرومزاده خستم کرده بود....

بعد تعمدا این ماجرا رو در حضور برادرا و مامانم با جزییات تعریف کردم و با سرزنش شون مواجه شدم که با حالت بهت و شوک میگفتن مجبور بودی بری بازار،چیکار کردی مگه راه افتاد دنبالت ، چرا تنها بودی و.... ولی برام مهم نبود.

ازون به بعد رفتارم تغییر کرد و دیگه ساکت نمی‌مونم.

مثلا یادمه یکبار تو تاکسی یه آقایی مزاحمم شد، با صدای بلند و قاطع به راننده گفتم لطفاً این مسافر بی فرهنگتون رو پیاده کنید. من کرایه شو میدم، راننده هم فوری پیادش کرد و حتی از من چندین بار عذر خواهی کرد.
و خیلی اتفاقای مشابه دیگه...

نمیگم کارهای من و واکنش من عیناً درست بوده، ولی الان دیگه یقین دارم ساکت بودن و ظلم پذیر بودن، بدترین کار ممکنه!

 
۲ مرداد ۱۳۹۷ ۰۳:۵۰ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
پاسخ به: به بهانه خبر 41 تجاوز به دختران ایرانشهر: از سانسور تا تجاوز - star - ۲ مرداد ۱۳۹۷ ۰۳:۵۰ عصر

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  سانسور لوگوی باشگاه رم و قصه یوسف و زلیخا star 0 1,239 ۲ مرداد ۱۳۹۷ ۰۴:۰۶ عصر
آخرین ارسال: star
  به بهانه روز روان شناس: مشاور خوب کیست؟ star 0 1,334 ۲ مرداد ۱۳۹۷ ۰۳:۵۹ عصر
آخرین ارسال: star
  سه نکته درباره آنچه در آن دبیرستان کذایی اتفاق افتاد: تجاوز به عنف star 0 1,232 ۲ مرداد ۱۳۹۷ ۰۳:۵۵ عصر
آخرین ارسال: star
  نامه شیوا: شکایت پس از تجاوز... فرهنگ را چه کسی می سازد؟ star 2 1,772 ۲ مرداد ۱۳۹۷ ۰۳:۴۷ عصر
آخرین ارسال: star
  به بهانه روز جهانی کودک کاش بدانیم با بچه ها چه می کنیم... star 0 1,267 ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۴:۳۸ عصر
آخرین ارسال: star

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان