اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] session_start(): open(/var/cpanel/php/sessions/alt-php55/sess_qse1gifnrs7al67vq6qsa7r225, O_RDWR) failed: No such file or directory (2) - Line: 429 - File: inc/plugins/checkboxvalidation.php PHP 5.6.40 (Linux)
File Line Function
[PHP]   errorHandler->error
/inc/plugins/checkboxvalidation.php 429 session_start
/inc/class_plugins.php 101 checkboxvalidation_showthread_end
/showthread.php 1243 pluginSystem->run_hooks




زمان کنونی: ۱ آذر ۱۴۰۳, ۱۰:۵۳ عصر درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)

[-]
آخرین مطالب ارسال شده

مزون عروس آریایی

عطر و ادکلن پرفیومز



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نوشته ای از اِرما بومبک: اگر می توانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم...
نویسنده پیام
???? ????
******
???? ????
ارسال‌ها: 1,721
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۰
سپاس ها 465
سپاس شده 1305 بار در 793 ارسال
ارسال: #1
نوشته ای از اِرما بومبک: اگر می توانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم...
نوشته ای از: اِرما بومبک



اگر می توانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم کمتر حرف می زدم و بیشتر گوش می کردم


دوستانم را برای صرف غذا به خانه دعوت می کردم حتی اگر فرش خانه ام کثیف و لکه دار بود و یا کاناپه ام ساییده و فرسوده شده

در سالن پذیرایی ام ذرت بو داده می جویدم و اگر کسی می خواست که آتش شومینه را روشن کند نگران کثیفی خانه ام نمی شدم

پای صحبتهای پدر بزرگم می نشستم تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند و در یک شب زیبای تابستانی پنجره های اتاق را نمی بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد ، شمع هایی که به شکل گل رز هستند و مدتها بر روی میز جا خوش کرده اند را روشن می کردم و به نور زیبای آنها خیره می شدم

با فرزندانم بر روی چمن می نشستم بدون آنکه نگران لکه های سبزی شوم که بر روی لباسم نقش می بندند.

با تماشای تلویزیون کمتر اشک می ریختم و قهقهه خنده سر می دادم و با دیدن زندگی بیشتر می خندیدم.

هر وقت که احساس کسالت می کردم در رختخواب می ماندم و از اینکه آن روز را کار نکردم فکر نمی کردم که دنیا به آخر رسیده است.

هرگز چیزی را نمی خریدم فقط به این خاطر که به آن احتیاج دارم و یا اینکه ضمانت آن بیشتر است . به جای آنکه بی صبرانه در انتظار پایان نه ماه بارداری بمانم هر لحظه از این دوران را می بلعیدم چرا که شانس این را داشته ام که بهترین موجود جهان را در وجودم پرورش دهم و معجزه خداوند را به نمایش بگذارم.
وقتی که فرزندانم با شور و حرارت مرا در آغوش می کشیدند هرگز به آنها نمی گفتم: بسه دیگه حالا برو پیش از غذا خوردن دستهایت را بشور ، بلکه به آنها می گفتم دوستتان دارم

اما اگر شانس یک زندگی دوباره به من داده می شد هر دقیقه آن را متوقف می کردم ، آن را به دقت می دیدم ، به آن حیات می دادم و هرگز آن را پس نمی دادم.

azfun

انتخاب آرایشگاه شرق تهران(تهرانپارس،نارمک...)
انتخاب آرایشگاه شمال تهران(تجریش،میرداماد...)
انتخاب آرایشگاه غرب تهران(شهرک غرب،اکباتان...)
مدل ها و ژورنال های روز لباس عروس 2016 و 2017
ادکلن
۷ خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۵۵ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  نماد خوشبختی جشن عروسی در سراسر دنیا Flower 0 1,806 ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ ۰۸:۵۱ عصر
آخرین ارسال: Flower

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان