آنچه باید از BDSM بدانید- قسمت دوم

چرا بعضی ها چنین گرایشی پیدا می کنند؟ دقیقا نمی دانیم. این باور عوامانه وجود دارد که BDSM ربط دارد به آزار جنسی در کودکی. اما هیچ شواهد علمی برای این ادعا به دست نیامده. تنها توضیحی که می شود داد این است: این گرایش هم، مثل بسیاری از مسایل روانی دیگر تحت تاثیر عوامل زیستی (ژنتیک) و عوامل روانی (تجربه های اولیه کودکی) است و عوامل محیطی و اجتماعی هم بر آن بی تاثیر نیستند.

گرایش به BDSM گاهی قبل از بلوغ خودش را نشان می دهد و گاهی بعد از بلوغ. طبق یک مطالعه، اکثر سادومازوخیست های مرد (۵۳درصد) قبل از ۱۵سالگی این گرایش را در خود کشف کردند، درحالیکه اکثر زنان (۷۸درصد) بعد از این سن چنین احساساتی پیدا کردند. شیوع این گرایش هم دقیقا مشخص نیست. به نظر می رسد سادیست های مونث کمتر از مردها باشند، اما بعضی مطالعات می گویند شیوع فانتزی های سادیستی بین مردان و زنان برابر است.

سوء تفاهم دیگر این است که تصور کنیم این افراد، مشکل شخصیتی دارند. یک مطالعه در سال ۲۰۱۳ نشان داده افرادی که گرایش‌های BDSM دارند، نسبت به سایر افراد دارای ویژگی‌های شخصیتی مطلوب‌تری هستند. در این افراد روان‌نژندی کمتری دیده می‌شود، برون‌گراتر هستند، آمادگی بیشتری برای تجربه‌های تازه دارند، احساس بهزیستی بیشتری می‌کنند، وظیفه‌شناس‌ترند و به پس‌زده‌شدن حساسیت کمتری دارند؛ با این وجود سخت‌تر می‌توان با آن‌ها به توافق رسید.

شاید به دلیل همین ویژگی های شخصیتی رشدیافته تر است که این افراد، قوانین SSC را وضع کرده اند تا نشان دهند BDSM فقط یک بازی توافقی است و در آن کسی واقعا به کسی آزار نمی رساند. درواقع باید بین BDSM، با تجاوز و آزار جنسی فرق گذاشت. تجاوزگران، اغلب افرادی هستند پرخاشگر و با اختلال شخصیت ضد اجتماعی. آنها هم ظاهرا رفتارهایی سادیستی نشان می دهند، اما مرز این دو ، در دو واژه خلاصه می شود: آسیب و رضایت. تجاوزگران آسیب می زنند اما افرادی که به BDSM تمایل دارند، آسیب نمی زنند. همچنین تجاوزگران، برایشان رضایت و توافق طرف مقابل مهم نیست.

اگر آدمها خودشان را بشناسند و بپذیرند، و اگر جامعه هم عاقل باشد و واقعیت را بپذیرد خب، مشکلی نیست. کسی که گرایش دارد به BDSM یکی مثل خودش را پیدا می کند و با او خوب و خوش خواهد بود. اما اگر آدم هایی که چنین گرایشی دارند، با خودشان درگیر باشند و مثلا بروند ازدواج کنند که به زور خودشان را عوض کنند، نتیجه اش می شود نگون بختی خودشان و یکی دیگر. یا اگر در هیچ جایی نتوانند یکی مثل خودشان را پیدا کنند و مجبور شوند با کسی ازدواج کنند که از این سبک رابطه حالش بد می شود، بازهم نتیجه اش می شود یک رابطه معیوب و درگیری تا پایان عمر، یا عهدشکنی و هزار داستان دیگر.

اینجاست که می گوییم آموزش های جنسی چقدر مهم اند. و البته اگر کار از کار گذشته باشد و زوجی هستند که درمورد چنین رابطه ای نمی توانند به توافق برسند، مشاوره و زوج درمانی و سکس تراپی به آنها کمک خواهد کرد.