تالار گفتمان عروس
تابو های جنسی در جامعه: سانسورچی عزیز! مثنوی بخوان! - نسخه قابل چاپ

+- تالار گفتمان عروس (https://forum.talarearoos.ir)
+-- انجمن: گفتمان کاربران (/forum-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86--12)
+--- انجمن: سلامت جنسی - کلینیک دکتر شکیب (/forum-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%86%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D8%A8--63)
+---- انجمن: دانش جنسی (/forum-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C--68)
+---- موضوع: تابو های جنسی در جامعه: سانسورچی عزیز! مثنوی بخوان! (/thread-%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%D8%B1%DA%86%DB%8C-%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2-%D9%85%D8%AB%D9%86%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86--2020)



تابو های جنسی در جامعه: سانسورچی عزیز! مثنوی بخوان! - star - ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۰۴:۲۹ عصر

دکتر محمدرضا رجبی شکیب:

اول- امروز در وبینار «زندگی جنسی سالم»، آنجا که درباره زنانگی و مردانگی می گفتم، گریزی هم زدم به موضوع همجنسگرایی. دوست عزیزی که دست اندرکار اجرا بود، بعد از وبینار پرسید: واقعا لازم بود آن قسمت؟ دغدغه اش را درک می کردم. سعی کردم توضیح بدهم که نه فقط به عنوان یک درمانگر، که به عنوان یک کنشگر اجتماعی وظیفه خودم می دانم حرف بزنم. گفتم که همجنسگرایی انتخاب آدمها نیست و  در جامعه ما این افراد اغلب بیشتر از هرکسی آزار می بینند از برچسب ها و نگاه دیگران؛ مخصوصا اگر خودشان هم در انکار یا جنگ با خود باشند.

دوم- در گروه درمانی جرات ورزی امروز، یکی از اعضای گروه روایت کرد که بعد از جلسه قبل تا مدتی حال بدی داشته، اما کم کم حال خوب و آرامش بی نظیری را تجربه کرده. او همان کسی بود که در جلسه پیش از آن، سرانجام شهامت یافت دلیل جدایی از همسرش را برای اعضای گروه بیان کند. بغضش ترکید اما گفت. و آن شیرین کامی، پیامد آن جرات ورزی به ظاهر تلخ بود.

سوم-  «خانه دختر» را امشب در سینما دیدم و می خواهم دعوت تان کنم به تماشای این فیلم؛ نه که چون شاهکار است. اتفاقا آنچه خواهید دید، بریده هایی است از فیلمی که گویا دو سه سال در توقیف بوده و بالاخره این تکه پاره ها مجوز نمایش گرفته. اما باید همین را رفت و دید، و به احترام آفرینندگانش کلاه از سر برداشت.

«خانه دختر» اولین فیلمی ست که موضوع گواهی سلامت بکارت را مطرح می کند؛ و البته این همه ماجرا نیست. وقتی فیلم را می بینید، از رهاشدگی و از هم گسیختگی روایت فیلم ناراحت نشوید. فکر کنید دارید یک فیلم معمایی می بینید که نکته کلیدی داستان آن، به تیغ سانسور حذف شده، اما شما باید آن را کشف کنید. وقتی تکه گم شده پازل را کشف کردید، آن وقت فیلم را تحسین می کنید. آن وقت، شاید بغض در گلوی تان را فرو ببرید و به سازندگان این اثر هنری قربانی شده، تعظیم کنید. شاید هم کلافه و عصبی شوید از این حجم محافظه کاری و نادانی و ترس بیمارگونه که نتیجه اش چیزی جز تلخکامی روزافزون ما نیست.

و مگر داستان «اهورا»ها از کجا می آید؟

درود بر روان مولانا، که هشتصد سال قبل، چنین سرود؛ اما ما در قرن بیست و یکم و در عصر ارتباطات، هنوز بر این باوریم که دردهایمان با نگفتن و کتمان کردن و الکی لبخند زدن و همه چیز را گل و بلبل نشان دادن، درمان می شود.

زان حدیث تلخ می گویم تو را
تا زتلخی ها فروشویم تو را
تو ز تلخی چون که دل پرخون شوی
پس، ز تلخی ها همه بیرون شوی