تالار گفتمان عروس

نسخه کامل: 10 اصل برای یک رابطه جنسی «طلایی»
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
دکتر محمدرضا رجبی شکیب:

همیشه در سمینارها و کارگاه هایم می گویم رابطه جنسی سه خطر بزرگ دارد: بیماری، بارداری، خود یا دیگر آزاری. همه واضح است شاید، جز یکی: چطور ممکن است رابطه جنسی خودآزاری باشد؟

امیدوارم پاسخ را پس از خواندن این نوشته که سعی می کند قوانین اساسی رابطه جنسی را در 10 اصل طلایی خلاصه کند، بیابید:

1- چرا سکس می کنیم؟ یک دقیقه چشم هایتان را ببندید و فکر کنید. واقعا چرا؟ واضح است اما خیلی وقت ها یادمان می رود...
زنی که خودش را موظف می داند با وجود درد و بدون لذت، به همسرش «تمکین» کند، دختری که فکر می کند باید به رابطه آنال با دوست ش تن بدهد، حتی اگر هیچ لذتی نمی برد، وگرنه دوستش می پرد. یا مردی که فکر می کند برای اینکه همسرش ناراحت نشود «باید» سکس داشته باشند، همه یادشان رفته: هدف از رابطه، «لذت» است و نه هیچ چیز دیگر. حتی تولید مثل، محصول جانبی این فرایند است. اصل طلایی اول در رابطه این است: وقتی لذتی نیست، رابطه ای نباید باشد.

2- هرکسی یک جور است. در این هم شکی نیست؛ اما همین اصل طلایی را خیلی وقت ها در سکس فراموش می کنیم. مثل زنی که می شنود دخترخاله اش با شوهرش هفته ای 4 شب رابطه دارند و از خودش می پرسد: پس چرا من و شوهرم هفته ای دو باریم؟ یا مثل مردی که همسرش را با رابطه های قبلی اش مقایسه می کند و با اتهام و تحقیرمی گوید: تو چرا این جوری هستی؟ هیچ زنی مثل تو نیست! اینها یادشان رفته که میل جنسی هرکسی یک جور است و هرکسی ممکن است از چیزی یا جوری لذت ببرد که دیگری نبرد. در سکس «استاندارد» نداریم.

3- ما لذت را کجا درک می کنیم؟ در مغز. اصل طلایی دیگر این است: مغزما، مهم ترین اندام جنسی ماست. اشتباه است اگر فکر کنیم وقتی لذت نمی بریم، اشکال در آلت جنسی ماست. آلت هم مثل همه نقاط دیگر بدن، پایانه های حسی دارد؛ البته با تراکم بیشتر. تحریک پایانه های حسی، پیام هایی را به نقاط خاصی از سیستم عصبی مرکزی مخابره می کند و تفسیر مغز ما از این پیام ها می شود درک لذت.

البته که جام لذت در مغز ما فقط با شراب ملامسه پر نمی شود. گاهی فقط می بینیم، گاهی فقط می شنویم و گاهی فقط فکر می کنیم و لذت می بریم و برانگیخته می شویم و حتی ارگاسم می شویم. مگر همه در خواب تجربه اش نکرده ایم؟ هرچند که «اغلب» و نه همیشه، در بیداری، لمس هم برای به اوج رسیدن لازم است. دقت کنید: وقتی خوابیم و محرک های محیط را درک نمی کنیم، حتی همان تحریکات ذهنی هم برای تجربه ارگاسم کافی است، اما در بیداری، هم تحریک ذهنی را لازم داریم هم تحریک جسمی را. چه نتیجه ای می شود گرفت؟ آیا غیر از این است که هرچه ذهن ما مشغول چیزهای دیگر باشد، هرچه تمرکز ما کمتر باشد، دیرتر و سخت تر لذت می بریم؟ گویا که آن جام ترک دارد و هرچه درش می ریزیم، پر نمی شود.

4- خطاست اگر فکر کنیم کم و زیادی میل جنسی، همان که می گوییم سردمزاجی و گرم مزاجی، ذاتی آدمها است. مرد یا زنی که فکر می کند همسرش اصولا سردمزاج است و فکر می کند عجب شانس گندی داشتیم ما که چنین موجودی نصیب مان شد؛ یا دختری که اجازه هیچ جور تجربه جنسی به خودش نداده و حالا وقتی به خودش نگاه می کند می بیند ای داد بی داد! اصلا میلی به هیچ احدی ندارد و نگران می شود که نکند من بیمار باشم؛ از این اصل طلایی باخبر نیستند: خیلی بیشتر از اینکه ژن های ما تعیین کننده سطح هورمون ها و میل جنسی ما باشند، «تجربه» های لذت بخش ما، توانایی و میل جنسی ما را ارتقا می دهند. وقتی همسر شما مدتها از سکس لذت نبرده و درد کشیده یا اضطراب هشیار یا ناهشیار داشته، چرا باید همچنان دلش برای سکس بتپد؟

5- اگر رابطه برای این است که لذت ببریم و حال مان خوب شود، اگر می دانیم که درک لذت برای مغز است و می دانیم که مثلا 5 درصد از خانم ها حتی با بوسه لب هم ارگاسم را تجربه کرده اند، آن وقت لازم است از خودمان بپرسیم: چرا این همه شیفته «دخول» ایم؟ چرا فکر می کنیم در درون واژن خبرهایی هست که در هیچ جای دنیا نیست! بله. دخول «می تواند» اتفاقی باشد لذت بخش برای هر دو نفر. اما فقط همین یک کار لذتبخش است؟

زوجی که نمی دانند 70 درصد خانم ها اصلا نمی توانند بدون تحریک کلیتوریس و صرفا با دخول ارگاسم را تجربه کنند و فکر می کنند لابد خانم مشکل دارد؛ همان طور دختر و پسری که فکر می کنند حالا که دختر می خواهد زهچین ش دست نخورده بماند، رابطه آنال باید برقرار شود، گرفتار فرهنگ دخول محوری اند که منشا هزار دردسر است.

اصل طلایی دیگر این است: سکس، مترادف دخول نیست. به تعداد آدم های روی زمین، راه هست برای رسیدن به لذت.

ادامه مطلب در پست بعد
 
10 اصل برای یک رابطه جنسی «طلایی» (قسمت دوم)

6- همان طور که می گوییم رابطه جنسی لزوما به معنای آمیزش جنسی نیست؛ می گوییم رابطه جنسی لزوما به معنای ضرورت تجربه ارگاسم هم نیست. خانم مراجعی داشتم که می گفت من دوست ندارم همسرم مرا ببوسد، چون هروقت این کار را می کند، باید برویم تا آخر ماجرا اما من خیلی وقت ها آمادگی پذیرش آمیزش را ندارم. یا بسیارند خانم هایی که هم خودشان هم همسرشان اضطراب ارگاسم دارند. هروقت هم آغوشی ای اتفاق بیفتد، اگر به ارگاسم نرسند، فکر می کنند فاجعه ای رخ داده و افسرده و نالان می شوند.

کسی می تواند از سکس بیشینه لذت را ببرد که در سفر شمال هم فکر می کند از لحظه ای که از خانه خارج می شویم لذت و تفریح شروع شده. جاده ترافیک است؟ بی خیال. می زنیم کنار و حالش را می بریم. اما برعکس، کسی که استرس دارد کی می رسیم و کجا می رسیم و نکند ویلا خوب نباشد و نکند ترافیک باشد و...، در سفر سکس هم درگیر هزار باید و نباید است و همین مشغولیت ذهن، مجالی نمی گذارد برای لذت. پس اصل طلایی دیگر این است: باید و نبایدها، قاتل سکس اند.

7- جوهر یک رابطه خوب، صمیمیت است. این اصل، طلایی ترین است. در بستر صمیمیت می توان اصول دیگر را هم برقرار کرد. اما صمیمیت یعنی چه؟ یعنی از گل بالاتر به هم نگوییم؟ اصلا. صمیمیت یعنی من بتوانم فکر و احساسم را بیان کنم و در مقابل هم، کسی باشد که او هم فکر و احساس ش را آزادانه بیان کند و هردوی ما پذیرای هم باشیم. زنی که می ترسد به همسرش بگوید از رابطه لذت نمی برد، مبادا که غرور مردانه او جریحه دار شود، و فیلم بازی می کند در تخت خواب، با شوهرش صمیمی نیست. همان طور شوهری که همسرش را در رابطه نمی بیند و حرف هایش را بیرون از تخت خواب هم نمی شنود.

وقتی رابطه ای صمیمی نیست، آدم ها کنار هم احساس آرامش ندارند. شاید همه چیز ظاهرا خوب باشد و شاید حتی از نگاه دیگران، غبطه برانگیز. اما برای زندگی زناشویی بدون صمیمیت، آینده خوبی را نمی شود پیش بینی کرد.

8- برای هم مردان و هم زنان، رابطه ای مطلوب است که عزت نفس شان را بالا ببرد. حساب BDSM را جدا کنیم. عموم مردان و زنان، می خواهند در رابطه جنسی، ستوده شوند؛ می خواهند باور کنند مقبول اند؛ می خواهند احساس قدرت کنند. اگر در رابطه ای، یکی احساس بی کفایتی به دیگری بدهد؛ یا به هر دلیل، رابطه در بافتی شکل بگیرد که یکی مضطرب شود و احساس ناتوانی کند، آن رابطه رو به مرگ می رود.

یکی از اصول طلایی سکس این است: رفتارتان باید در هر شرایطی آرامش بخش باشد. کسی که غر می زند، ایراد می گیرد، بکن و نکن زیاد دارد، کسی که غرق رابطه نمی شود و ناخودآگاه مدام این پیام را به همسرش مخابره می کند که: من هشیارم و نتوانسته ای مرا دیوانه کنی، کسی که در برابر هر اختلال عملکردی در همسرش، بی قراری می کند و اضطراب ش را چندین برابر به همسرش منتقل می کند، شریک جنسی خوبی نیست. نه خود لذت می برد، نه لذت می دهد.

9- در یک رابطه جنسی خوب، کسی به کسی بدهکار نیست. این هم یک اصل طلایی دیگر است. همیشه در طول تاریخ، سکس خرید و فروش شده. خرید و فروش سکس هم منحصر به روسپیگری نیست. گاهی ازدواج هم می تواند محمل یک خرید و فروش باشد. در عین حال، همیشه در طول تاریخ، خرید و فروش سکس تقیبح شده. گویا اخلاق آدمیزادی با این منش سازگار نیست. همان طور که حتی خود روسپیان، بهتر از هرکس می دانند که چه شغل سختی دارند و روان شان چطور در این کسب و کار فرسوده می شود.

ما آدم ها، سکس را در بستر یک ارتباط عاطفی می پسندیم. ایده آل ما، سکس عاشقانه است؛ هرچند سکس و عشق گاهی با هم قابل جمع نیست، و هرچند عشق، مخدری است که اگر با سکس آمیخته شود، معجون خطرناکی می شود. اما حتی با کمترین خوشامد عاطفی، اگر سکس به عنوان یک انتخاب آگاهانه و در بستری عادلانه اتفاق بیفتد، دستکم خطرناک و آسیب زا نیست. عادلانه یعنی: من لذت می دهم و لذت می گیرم و این انتخاب من بوده. لذت نمی دهم که به ازایش مثلا حمایت مالی دریافت کنم؛ چون وقتی حمایت مالی گرفتم، آن وقت طرف مقابلم فکر می کند بهایش را پرداخت کرده و دیگر لذت دادن به من مهم نیست. و این سکس را به بیراهه می برد.

10-  و آخرین اصل: سکس خوب، دانش، مهارت (یعنی تجربه و تمرین) و تمرکز لازم دارد. خلاص.
لینک مرجع