۱۵ فروردين ۱۳۹۵, ۱۱:۲۰ صبح
[size=14pt]در دنیای امروز چارچوب و محتوای خانواده تغییر کرده است. خانوادههای تک فرزند، خانوادههای با والدین هر دو شاغل، والدین با سنین بالا، والدین با ازدواجهای قبلی ناموفق و غیره. محتوای ارتباطات درون خانواده نیز تغییر کرده است. با پیشرفت فنآوری[size=14pt]،[size=14pt] افراد زیر یک سقف نیز گاهی به جای گفتگوی رودررو برای هم پیامک میفرستند! شکلگیری بخشی از این نوع خانوادهها به دلیل مسائل اقتصادی است، بخشی به دلیل نیاز کاذب ایجاد شده برای انگیزه پیشرفت یا همان دستیابی به تحصیلات بالا، جایگاه اقتصادی اجتماعی بالا و فتح قلههای موفقیت، و بخشی هم بواسطه پیامهای منفی و مخرب برنامههای ماهواره، شبکههای اجتماعی، اینترنت و غیره.
یک خانواده متشکل از خرده نظام زوجین، فرزندان، و همشیرها است و در این ساختار فرزندان در درجه دوم اهمیت قرار دارند چرا که فرزندان محصول والدین هستند. بنابراین اگر بخواهیم خانواده سالم داشته باشیم لازم است که بر زوجین متمرکز شویم. پس اگر بخواهیم کمی عمیقتر موضوع را بررسی کنیم برای تبیین علمی میتوانیم از روانشناسی عشق کمک بگیریم.
طلاق، طلاق عاطفی، ازدواج سفید (ازدواج ثبت نشده)، روابط خارج زناشویی (خیانت)، جشن طلاق... این ها مفاهیمی نیستند که با فرهنگ ما هماهنگ باشند. از طرفی آمار بالای طلاق توافقی و غیرتوافقی تحت تاثیر پیامهای آشکار و ناآشکار ماهواره، اینترنت و شبکههای اجتماعی نهاد خانواده را هدف قرار داده و ظرفیت سازگاری با مشکلات و ناملایمات را کاهش داده است. یعنی تا بین زوج مشکلی بوجود میآید به فکر جدایی هستند و آن را نشانهای از انعطافپذیری خود میدانند. در حالی که با اتخاذ این نگرش روز به روز توان رویارویی با مشکلات در ایشان کاهش مییابد و شکنندهتر میشوند. نتایج پژوهشها نشان داده است که چنین افرادی تا چند ازدواج و طلاق پی در پی پیش میروند. چرا که به جای حل مسئله به پاک کردن صورت مسئله عادت میکنند.
سکه رایج در یک خانواده سالم عشق است. این عشق است که باعث میشود دختر و پسر جوان در راستای وصال به فکر تشکیل خانواده بیفتند؛ عشقی که بر اساس علم روانشناسی از سه مولفه صمیمیت، تعهد، و شهوت تشکیل شده است. شدت و ضعف هر یک از این اجزاء در ترکیب با اجزای دیگر در مجموع هفت نوع عشق و یک مورد فقدان عشق را نتیجه میدهد. جزء اول یا صمیمیت، میزان سهیم شدن افکار، احساسات و محتوای درون ذهنی دارای بار هیجانی را گویند. تعهد یعنی پایبند بودن به پیمان زناشویی که به مرور زمان شکل میگیرد. شهوت نیز به تمام احساسات، تمایلات، افکار، و رفتار جنسی نسبت به همسر گفته میشود. در یک خانواده سالم بین زوجین عشق کمال گرایانه وجود دارد. یعنی چنین زوجی در تمام اجزای تشکیل دهنده عشق امتیاز بالایی دریافت میکنند.
فقدان عشق که عبارت است از ضعف در هر سه مولفه عشق در میان زوجینی که با هم زندگی میکنند بسیار کم است اما متاسفانه آنچه در جامعه بیشتر دیده میشود عشق تهی نام دارد. در این نوع عشق عنصر صمیمیت و شهوت ضعیف بوده ولی تعهد بالاست. یعنی زوج حرف جدی برای گفتن با یکدیگر ندارند و درباره احساسات، عواطف، افکار، و اهداف مهم خود با هم سخن نمیگویند. همچنین اتاق خواب ایشان تعطیل است و روابط لذت بخشی میان آنها وجود ندارد. از طرفی نه خیانتی در کار است و نه جدایی. آنها ظاهراً با هم زندگی میکنند ولی میسوزند و میسوزانند. میان چنین زوجهایی طلاق عاطفی رخ داده است. خانواده شکل داده شده توسط چنین زوجی همانند یک درخت خشکیده با ریشهای سست است که نه سایهای دارد و نه میوه سالمی میتوان از آن انتظار داشت.
نوع دیگر عشق که گاهی در میان مراجعین مراکز مشاوره دیده میشود عشق مشارکتی است. در این نوع عشق زوج در عناصر تعهد و صمیمیت نمره قابل قبولی داشته اما در عنصر شهوت نمره ضعیف دارند. چنین زوجی مشکل زناشویی دارند و لازم است به روانشناس و درمانگر جنسی مراجعه کنند. چنین زوجی به اصطلاح با هم درد و دل میکنند و هرگز اهل روابط خارج زناشویی نیستند اما در عین حال اتاق خوابشان هم تعطیل است. آنها توافق کردهاند که اقدامی در این زمینه نکنند. گویا شرکت تولید فرزند تاسیس کردهاند. گاهی هم باعث مباهاتشان است که خود را وقف فرزندان کردهاند. غافل از اینکه هیچگاه یک فرد قربانی نمیتواند الگوی مناسبی برای یک زندگی عزتمند باشد. بر خلاف انتظار والدین در چنین خانوادههایی فرزندان هیچ وقت یاد نمیگیرند که از خود مراقبت کنند و گاهی تا آخر عمر وابسته به والدینی میمانند که ترسان از مفهوم آشیانه خالی هستند.
پیام ارسالی از سوی رسانههایی که به دنبال تخریب بنیان خانواده در کشور هستند هر سه مولفه عشق را هدف قرار داده است. پیام آنها این است که اگر نمیتوانید براحتی محتوای درون ذهنی خود را با همسرتان در میان بگذارید، در میان گذاشتن آن با هر شخص ثالثی که پذیرای آنها باشد یک توانایی محسوب میشود. اگر نمیتوانید با همسرتان به رضایت جنسی دست پیدا کنید نیازی به مراجعه به درمانگر جنسی و حل مسئله نیست خودتان با پیدا کردن یک شریک جنسی جدید اوضاع را رو به راه کنید و مطمئن باشید که هر زن و مرد امروزی که جای شما باشد همین کار را میکند. این کار اسمش خیانت نیست بلکه آزادی و بلوغ اجتماعی نام دارد. پیام آنها این است که خانواده اصالت ندارد بلکه این شخص است که در درجه اول اهمیت قرار دارد. پس زیرپاگذاشتن تعهد و پیمان زناشویی معنا ندارد. هر کس باید به فکر اهداف شخصی خود باشد تا به جای رنج کشیدن راحت زندگی کند.
تمام این پیامهای آشکار و ناآشکار که بر روان هشیار و ناهشیار تاثیر میکند در واقع پاک کردن صورت مسئله به جای حل مسئله را انتقال میدهد. به عبارتی این پیامها روان افراد را ضعیف کرده و به مرور افراد جامعه را در برابر کوچکترین مشکلات زندگی نیز ناتوان میکند. افراد با کوچکترین فشارروانی در زندگی زناشویی به دنبال طلاق میروند بدون اینکه فکر کنند این هم یک مسئله است که باید حل کنند و اگر نیاز به مشاوره دارند به متخصصین مربوط مراجعه نمایند.
به طور خلاصه، لازم است افراد از کودکی تحت آموزش مهارتهای زندگی و بویژه تفکر انتقادی قرار بگیرند تا هر پیامی را که عرضه میشود بدون چون و چرا نپذیرند. لازم است افراد پیش، حین و پس از ازدواج آموزش مهارت زندگی مشترک ببینند. لازم است افراد پس از ازدواج به صورت جدی آموزشهای ضروری زندگی زناشویی و جنسی را دنبال کنند. لازم است رسانهها و بویژه صدا و سیما در ساخت برنامههای روانشناختی آموزشی برای پیشگیری از آسیبهای خانواده جدیتر ظاهر شوند و از ظرفیت نیروی متخصص موجود در کشور استفاده کنند. لازم است این فرهنگ نهادینه گردد که حتی افراد سالم جامعه و خانوادههای سالم نیز به صورت دورهای به روانشناس و مشاور متعهد و دارای مجوز مراجعه کنند.
منبع:روانشناسی راه فردا
منبع:روانشناسی راه فردا